مجله اینترنتی مروارید

مجله ای برای تمامی سلیقه ها

غفلت و نادانی

غفلت و نادانی

 

شاگردی از معلّم پرسید: « چرا اشخاص نفهم رابه گاو تشبیه میکنند؟»

غفلت


حکایت غفلت، حکایت آن سه فیلسوفی است که در ایستگاه راه آهنی منتظر ورود قطار بودند. آن ها آن قدر گرم بحث و جدل بودند که

شعر عشق

من اگر نظر حرامست بسی گناه دارم

چه کنم نمی‌توانم که نظر نگاه دارم

تا بود بار غمت بر دل بی‌هوش مرا

تا بود بار غمت بر دل بی‌هوش مرا

سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا

.

مجنون عشق را دگر امروز حالت است

مجنون عشق را دگر امروز حالت است

مجنون عشق را دگر امروز حالت است

کاسلام دین لیلی و دیگر ضلالت است

پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را

پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را

الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را

مرد وفا دار

روزی زنی نزد شیوانا استاد معرفت آمد و به او گفت که همسرش نسبت به او و فرزندانش بی‌تفاوت شده است و او می‌ترسد که نکند مرد زندگی‌اش دلش را به دیگری سپرده باشد. 

شیوانا از زن پرسید: “آیا مرد نگران سلامتی او و بچه‌هایش هست و برایشان غذا و مسکن و امکانات رفاهی را فراهم می‌کند؟!”  زن پاسخ داد: “آری، در رفع نیازهای ما سنگ تمام می‌گذارد و از هیچ چیز کوتاهی نمی‌کند!” شیوانا تبسمی کرد و گفت: “پس نگران نباش و با خیال راحت به زندگی خود ادامه بده!

بشنوید ای دوستان این داستان

 بشنوید ای دوستان این داستان

خود حقیقت نقد حال ماست آن

شه چو عجز آن حکیمان را بدید

شه چو عجز آن حکیمان را بدید

پا برهنه جانب مسجد دوید

بشنو این نی چون شکایت می‌کند

بشنو این نی چون شکایت می‌کند

از جداییها حکایت می‌کند