خواجة بخشنده و غلام وفادار
درویشی که بسیار فقیر بودو در زمستان لباس و غذا نداشت. هرروز در شهر هرات غلامان حاکم شهر را میدید که جامههای زیبا و گرانقیمت بر تن دارند و
مرثیه عاشورا
رسم است هر که داغ جوان دیده
دوستان رأفت برند حالت آن داغ دیده را
راه عشق..
زنده به عشق..
منع عشق..
کافر عشق..
کوچه معشوقه ما...
نصیحت
هان ای پسر عزیز دلبند
بشنو ز پدر نصیحتی چند
رونق عهد شباب است دگر بستان را
رونق عهد شباب است دگر بستان را
میرسد مژده گل بلبل خوش الحان را