مجله اینترنتی مروارید

مجله ای برای تمامی سلیقه ها

برشی از یک کتاب

برشی از یک کتاب

در حسرتِ زندگیِ دیگران بودن


برای این است که از بیرون که نگاه می‌کنی،


زندگیِ دیگران یک کل است که وحدت دارد


اما زندگیِ خودمان، که از درون نگاهش می‌کنیم،


همه‌اش تکه‌تکه و پاره‌پاره به نظر می‌آید


و ما هنوز هم در پیِ سرابِ وحدت می‌دویم ...


آلبر کامو

عزت با رنج، بهتر از ذلت بی رنج

عزت با رنج، بهتر از ذلت بی رنج

دو برادر بودند که یکی از آنها در خدمت شاه به سر می برد و زندگی خوشی داشت و دیگری از کار بازو، نانی به دست می آورد و می خورد و همواره در رنج کار کردن بود.

عابد و جوان

عابد و جوان

روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی می گذشت. در راه به عبادت گاهی رسید که عابدی در آنجا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد.

راز واژگونی تخت و تاج شاه ظالم

راز واژگونی تخت و تاج شاه ظالم

پادشاهی نسبت به ملت خود ظلم می کرد، دست چپاول بر مال و ثروت آنها دراز کرده، و آنچنان به آنان ستم نموده که آنها به ستوه آمدند و

جنایت کار مهربان

جنایت کار مهربان

 چند روزی چیزی نخورده و بسیار گرسنه بود.او جلوی مغازه میوه فروشی ایستاد و به پرتقال های بزرگ و تازه خیره شد.اما بی پول بود.

دست نیافتنی بزرگ

دست نیافتنی بزرگ

دهکده مجاور مدرسه شیوانا زن و مرد فقیری بودند که یک پسر کوچک بیشتر نداشتند. به خاطر بیماری و فقر زن و مرد به فاصله کمی از دنیا رفتند و پسر کوچکشان را با یک جفت گوسفند نر و ماده تنها گذاشتند.

توهم

توهم

این داستان رو دوستم برام تعریف کرده و قسم می‌خورد که واقعیه:دوستم تعریف می‌کرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال طرف اردبیل، جای این که از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت؛ جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!

 

مرد پولدار و مسئول خیریه

مرد پولدار و مسئول خیریه

مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه...پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند.

سوءتفاهم

سوءتفاهم

من تقریباً تو دستشویی نشسته بودم که از دستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت :سلام حالت خوبه ؟

پسرک ویلچر نشین

پسرک ویلچر نشین

مرد ثروتمندی سوار بر اتومبیل  گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابانی می گذشت.