مجله اینترنتی مروارید

مجله ای برای تمامی سلیقه ها

داستان پزشک و سه مریض

داستان پزشک و سه مریض

سه بیمار جواب آزمایش هایشان را در دست داشتند . به هر سه ، دکتر گفته بود که بر اساس آزمایشات انجام شده به بیماری های لاعلاجی مبتلا شده اند به صورتی که دیگر امیدی به ادامه زندگی برای آنها وجود ندارد.

داستانی از زندگی چرچیل

داستانی از زندگی چرچیل

چرچیل سیاستمدار بزرگ انگلیسی در کتاب خاطرات خود مینویسد:

شرط پیرزن برای اجاره خانه اش

شرط پیرزن برای اجاره خانه اش

 

سه تا دانشجو بودیم توی دانشگاهی در یکی از شهرهای کوچک قرار گذاشتیم همخونه بشیم.

داستان خراش های عشق

داستان خراش های عشق

خراش‌های عشق الهی
چند سال پیش، در یک روز گرم تابستان، پسر کوچکی با عجله لباسهایش را درآورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت. مادرش از پنجره نگاهش می کرد و از شادی کودکش لذت می برد.

دیدار چهار حکیم

دیدار چهار حکیم

یکی از خلفای عباسی چهار طبیب معروف را از چهار گوشه جهان نزد خود دعوت کرده و به آنها چنین گفت:

اطلاعات لطفا

اطلاعات لطفا

داستانی زیبا از کتاب سوپ جو

ما یکی از نخستین خانواده‌هایی در شهرمان بودیم که صاحب تلفن شدیم.آن موقع من 9-8 ساله بودم.

بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش

بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش

بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش

وین سوخته را محرم اسرار نهان باش

بخشندگی کوروش کبیر

بخشندگی کوروش کبیر

روزی که کوروش وارد شهر صور شد یکی از برجسته ترین کمانداران سرزمین فینیقیه (که صور از شهرهای آن بود) تصمیم گرفت که کوروش را به قتل برساند.

همراز یکدیگر باشیم

همراز یکدیگر باشیم

در یک دهکده ای دور افتاده دو تا دوست زندگی می کردند. یکی از اونها جانسون و دیگری پیتر بود. این دو تا از کودکی با هم بزرگ شده بودند

داستان اثر

داستان اثر

یکشنبه بود و طبق معمول هر هفته رزی ، خانم نسبتا مسن محله ، داشت از کلیسا برمی گشت…