شعر (مست و هشیار) شعری بسیار زیبا از پروین اعتصامی شاعر بلند آوازه ایرانی می باشد.اعتصامی از شاعرانی است که از قالب مناظره در بیشتر شعر هایش استفاده کرده است. قالب این شعر نیز مناظره می باشد که بین مامور رسیدگی به امور شرعی(محتسب) و یک فرد مست انجام می گیرد.شاعر این شعر به خوبی مشکلات جامعه را در چند بیت بیان می کند.
و همچنین بخوانید: شعر آتش دل از پروین اعتصامی
داستان شعر: داستان از این قرار است که ماموری یک فرد مست را دیده و یقه او را میگیرد.مرد مست میگوید چه میکنی افسار اسب که نیست پیراهن است.مامور در جواب او می گوید: مست هستی و لنگ لنگان میروی. مرد مست جواب میدهد:...
1. در قسمت پایینی شعر معنی برخی از لغات سخت نوشته شده است که میتوانید برای درک شعر از آنها استفاده کنید.
2. از شما دعوت می کنیم تا این شاهکار پروین اعتصامی را بخوانید و در پایین صفحه نظرتان را درمورد آن بنویسید.
محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست
...
گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی
گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست
...
گفت: میباید تو را تا خانهٔ قاضی برم
گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه‌شب بیدار نیست
...
گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم
گفت: والی از کجا در خانهٔ خمار نیست
...
گفت: تا داروغه را گوئیم، در مسجد بخواب
گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست
...
گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان
گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست
...
گفت: از بهر غرامت، جامه‌ات بیرون کنم
گفت: پوسیدست، جز نقشی ز پود و تار نیست
...
گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه
گفت: در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست
...
گفت: می بسیار خوردی، زان چنین بیخود شدی
گفت: ای بیهوده‌گو، حرف کم و بسیار نیست
...
گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را
گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست
معنی برخی از کلمات شعر مست و هشیار
-
محتسب: مامور رسیدگی به امور شرعی
-
گریبان : یقه
-
والی : حاکم
-
خمار : شراب فروش
-
حد زدن : شلاق / مجازات
بیشتر بخوانید:
شعر جالب و خواندنی( من گرفتم تو نگیر) از ایرج میرزا
شعر عاشقانه (آمدی جانم به قربانت و لی حالا چرا؟) از شهریار
شعر زیبا و پر معنی ( این کجا و آن کجا )