حکایت مرد کوفی و کودکان | داستانی کوتاه از گلستان سعدی
حکایت مرد کوفی و کودکان از گلستان سعدی یکی از داستانهای کوتاه و پندآموز است که بخل و خست را به زبان طنز و شیرین نقد میکند. در این مطلب متن حکایت و پیام اخلاقی آن را بخوانید.
حکایت مرد کوفی و کودکان
این حکایت اخلاقی از گلستان سعدی نمونهای از طنز و در عین حال پندآموزی است. گفتهاند شبی یکی از بزرگان به خانه مردی خسیس از اهالی کوفه رفت. آن مرد چند کودک خردسال داشت که بعد از خوردن غذا زود به خواب رفتند. در طول شب، مهمان دید که پدر مرتب کودکان خود را از پهلویی به پهلوی دیگر میگرداند. صبح که شد، علت را پرسید.
گفتوگوی مرد کوفی
مرد کوفی پاسخ داد: چون کودکانم بر پهلوی چپ خوابیده بودند، بیم آن داشتم که غذا زود هضم شود و صبح زود گرسنه شوند و مرا برای طعام آزار دهند. پس در طول شب آنها را پهلو به پهلو گرداندم تا غذا دیرتر هضم شود!
پیام اخلاقی حکایت
سعدی در این داستان با بیانی ساده، خست و بخل انسانها را به نقد میکشد. او نشان میدهد که خسیس حتی آسایش فرزندانش را هم فدای مالدوستی میکند. این حکایت مانند بسیاری از حکایتهای گلستان سعدی درسی برای زندگی دارد: «بخل نه تنها مایه اندوه خود، بلکه سبب رنج اطرافیان نیز خواهد شد.»
درباره سعدی
سعدی شیرازی (۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری) از بزرگترین شاعران و نویسندگان ادبیات فارسی است. آثار او همچون گلستان و بوستان سرشار از حکمت، پندهای اخلاقی و نکات انسانی هستند. سعدی با قلم روان و اندیشه ژرف خود توانست هم در شعر و هم در نثر جایگاهی بیمانند پیدا کند و آثارش قرنها منبع الهام برای ایرانیان و جهانیان بوده است.
🌸 با هم به کودکان سرطانی کمک کنیم 🌸
با کمکهای کوچک خود، امید بزرگی در دل کودکان سرطانی بکاریم.
حمایت از کودکان محک
نظر شما برای ما ارزشمند است
💬 خوشحال میشویم دیدگاه ارزشمند شما را در بخش نظرات بخوانیم. تجربههای شما میتواند راهنمای دیگران باشد.