۱۱۱ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است
ای جگر گوشه کیست دمسازت
شهریار: شنیدهام که به شاهان عشق بخشی تاج
شهریار: فَرُّخا از تو دلم ساخته با یاد هنوز
شهریار: بهار آمد که بازم گل به باغ و بوستان خواند
شهریار: روی در کعبه این کاخ کبود آمدهایم
شهریار: شب همه بی تو کار من شکوه به ماه کردن است
یــار مرا غار مــرا عشق جگرخوار مرا
شهریار: با رنگ و بویت ای گل گل رنگ و بو ندارد
شهریار: گاهی گر از ملال محبت بخوانمت
شهریار: کاروان آمد و دلخواه به همراهش نیست