شعر شهریار

شهریار: شنیده‌ام که به شاهان عشق بخشی تاج

شنیده‌ام که به شاهان عشق بخشی تاج

به تاج عشق تو من مستحقم و محتاج

***

تو تاج بخشی و من شهریار ملک سخن

به دولت سرت از آفتاب دارم تاج

***

همچنین بخوانید: فَرُّخا از تو دلم ساخته با یاد هنوز

***

کمان آرشه زه کن که تیر لشگر غم

بر آن سر است که از قلب ما کند آماج

***

اگر که سالک عشقی به پیر دیر گرای

که گفته‌اند قمار نخست با لیلاج

***

به پای ساز تو از ذوق عرش کردم سیر

که روز وصل تو کم نیست از شب معراج

***

اشعار مرتبط: بهار آمد که بازم گل به باغ و بوستان خواند

***

به میهمانی خوان شکر بخوان طوطی

که قند حیف بود کز مگس شود تاراج

***

زبان شعر نیالوده‌ام به مدح کسی

ولیک ساز تو از طبع من ستاند باج

***

ز آرشه و ویولن چوب و تخته در کار است

مگر که خانهٔ ایمن من کنند حراج

***

همچنین بخوانید:  کاروان آمد و دلخواه به همراهش نیست

***

به تکیه‌گاه تو ای تاجدار حسن و هنر

سزد ز سینه سیمین سریر مرمر و عاج

***

به قول خواجه گر از جام می کناره کنم

به دور لاله دماغ مرا کنید علاج

***

به روزگار تو یابد کمال موسیقی

چنانکه شعر به دوران شهریار رواج

 ویلن تاج‌بخش - شهریار

نظرات
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی