بیا که قصر امل سخت سست بنیادست

دوشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۷، ۰۵:۲۴ ب.ظ

بیا که قصر امل سخت سست بنیادست

بیار باده که بنیاد عمر بر بادست

.

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود

ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست

.

چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب

سروش عالم غیبم چه مژده‌ها دادست

.

که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین

نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست

.

تو را ز کنگره عرش می‌زنند صفیر

ندانمت که در این دامگه چه افتادست

.

نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر

که این حدیث ز پیر طریقتم یادست

.

غم جهان مخور و پند من مبر از یاد

که این لطیفه عشقم ز ره روی یادست

.

رضا به داده بده وز جبین گره بگشای

که بر من و تو در اختیار نگشادست

.

مجو درستی عهد از جهان سست نهاد

که این عجوز عروس هزاردامادست

.

نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل

بنال بلبل بی دل که جای فریادست

.

حسد چه می‌بری ای سست نظم بر حافظ

قبول خاطر و لطف سخن خدادادست

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.