مجموعه اشعار هاشور از فاطمه عسگر پور

دوشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۱:۳۰ ب.ظ

"عشق" ،،،
کلامی‌ست، جاری در نگاه،،
نه بر زبان!
 
ـــــــــــــــــــــــــــ


نه عکس‌هایت خاطره شد،
نه حرف هایت!
اما ،،،
"بوی عِطرت"
همیشه با من ست!

ـــــــــــــــــــــــــــ

 
بوی گندم می‌دهد
--شانه‌هایت!
سبب‌ساز تمام بی‌خوابی‌هایم،
خشکسالی دست‌هایت
از نان انداخت مرا...

ـــــــــــــــــــــــــــ


آرزوی "من" بود،
اما "او"،،،
دنبال آرزوهای خودش رفت!

ـــــــــــــــــــــــــــ


خوب می‌دانم!
بدون "تو"،،،
--ارزنی نمی‌ارزم!

ـــــــــــــــــــــــــــ


‌نگران نیستم نه!
اگرچه دور اما،،،
از بیراهه‌های دورتر، هم
دوباره به تو،
--خواهم رسید!

ـــــــــــــــــــــــــــ


بخت من باشی وُ
--یا نباشی!!!
...
وای‌ی از این شوربختی!

 
ــــــــــــــــــــــــــ


مال و مکنت؟!
~♡~
تو را که نداشته باشم،
-فقیرترین زن جهانم!
 
ــــــــــــــــــــــــــ


برگرد و
منِ از دست رفته را
برگردان...
 

#فاطمه_عسگرپور

مطالب مرتبط : 

🌸 با هم به کودکان سرطانی کمک کنیم 🌸

با کمک‌های کوچک خود، امید بزرگی در دل کودکان سرطانی بکاریم.

نظر شما برای ما ارزشمند است

💬 خوشحال می‌شویم دیدگاه ارزشمند شما را در بخش نظرات بخوانیم. تجربه‌های شما می‌تواند راهنمای دیگران باشد.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی