شهریار: با رنگ و بویت ای گل گل رنگ و بو ندارد

سه شنبه, ۸ آبان ۱۴۰۳، ۱۲:۳۳ ق.ظ

با رنگ و بویت ای گل گل رنگ و بو ندارد

با لعلت آب حیوان آبی به جو ندارد

***

از عشق من به هر سو در شهر گفتگویی است

من عاشق تو هستم این گفتگو ندارد

***

همچنین بخوانید: فریدون مشیری : آب آئینه‌ی عشق گذران است

***

دارد متاع عفت از چار سو خریدار

بازار خودفروشی این چار‌سو ندارد

***

جز وصف پیش رویت در پشت سر نگویم

رو کن به هر که خواهی گل پشت و رو ندارد

***

محراب ابروانت خواند نماز دل‌ها

آری بمیرد آن دل کز خون وضو ندارد

***

گر آرزوی وصلش پیرم کند مکن عیب

عیب است از جوانی کاین آرزو ندارد

***

خورشید‌روی من چون رخساره برفروزد

رخ برفروختن را خورشید رو ندارد

***

در تار طُرّهٔ شب تا روی روز بنهفت

دل نیست کو تعلق با تار مو ندارد

***

سوزن ز تیر مژگان وز تار زلف نخ کن

هر چند رخنهٔ دل تاب رفو ندارد

***

همچنین بخوانید: شعر مست و هشیار شاهکار اعتصامی از مشکلات کشور

***

او صبر خواهد از من بختی که من ندارم

من وصل خواهم از وی قصدی که او ندارد

***

با شهریار بی‌دل ساقی به سرگرانی است

چشمش مگر حریفان می در سبو ندارد

گل پشت و رو ندارد - شهریار

مطلب پیشنهادی:  رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد ...

🌸 با هم به کودکان سرطانی کمک کنیم 🌸

با کمک‌های کوچک خود، امید بزرگی در دل کودکان سرطانی بکاریم.

نظر شما برای ما ارزشمند است

💬 خوشحال می‌شویم دیدگاه ارزشمند شما را در بخش نظرات بخوانیم. تجربه‌های شما می‌تواند راهنمای دیگران باشد.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی