۳۶ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

وطن دوستی

ما که اطفال این دبستانیم

همه از خاک پاک ایرانیم

حمد خدا

حمد بر کردگار یکتا باد

که مرا شوق درس خواندن داد

مهر مادر

گویند مرا چو زاد مادر

پستان به دهان گرفتن آموخت

من گرفتم تو نگیر

زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر

من گرفتم تو نگیر


پسرکی در کلاس درس، دو خط موازی را کشید و آنها متولد شدند. چشمشان بهم افتاد و قلبشان برای هم تپید. خط اول گفت: می‌توانیم زندگی خوبی داشته باشیم، خانه‌ای داشته باشیم

 

این داستان واقعی است و به اواخر قرن 15 بر می گردد.در یک دهکده کوچک نزدیک نورنبرگ خانواده ای با 18 فرزند زندگی می کردند. برای امرار معاش این خانواده بزرگ، پدر می بایستی 18 ساعت

غ

دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی

بازار خویش و آتش ما تیز می‌کنی

سنگ سرد

چوپانی عادت داشت تا
مرد کوفی و کودکان

یکی از بزرگان حکایت می‌کرد که شبی به خانه
زیبایی انسان

اﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: به نظر ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ؟