دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی

پنجشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۷، ۰۵:۰۸ ب.ظ

غ

دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی

بازار خویش و آتش ما تیز می‌کنی

.

گر خون دل خوری فرح افزای می‌خوری

ور قصد جان کنی طرب انگیز می‌کنی

.

بر تلخ عیشی من اگر خنده آیدت

شاید که خنده شکرآمیز می‌کنی

.

حیران دست و دشنه زیبات مانده‌ام

کآهنگ خون من چه دلاویز می‌کنی

.

سعدی گلت شکفت همانا که صبحدم

فریاد بلبلان سحرخیز می‌کنی

غ

گفتی نظر خطاست تو دل می‌ بری رواست
خود کرده جرم و خلق گنه کار می‌ کنی

غ

تا خیال قد و بالای تو در فکر منست
گر خلایق همه سروند چو سرو آزادم

.

سعدی

🌸 با هم به کودکان سرطانی کمک کنیم 🌸

با کمک‌های کوچک خود، امید بزرگی در دل کودکان سرطانی بکاریم.

نظر شما برای ما ارزشمند است

💬 خوشحال می‌شویم دیدگاه ارزشمند شما را در بخش نظرات بخوانیم. تجربه‌های شما می‌تواند راهنمای دیگران باشد.

سرباز کوچولو ...
من عاشق این شعرم
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
👌👌👌👌👌
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی