سرگرمی

مردمان روزگار ما

پیرمرد بر صندلی اش روی ایوان نشسته بود و پیپ می کشید. سوار خسته، لبه کلاهش را بالا داد و از پیرمرد پرسید:
«هی! پیری! مردم اینجا چه جور آدمهایی اند؟»
پیرمرد پرسید: «مردم شهر تو چه جوری هستند؟»
سوار گفت : «مزخرف!»
پیرمرد گفت : «اینجا هم همین طور»
چند ساعت گذشت. سوار دیگری رسید و همان سوال را از پیرمرد پرسید. و باز پیرمرد گفت : « مردم شهر تو چه جوری هستند؟»
سوار گفت : «خوب! ... مهربان هستند»
پیرمرد گفت : « اینجا هم همینطور!»
نویسنده: جرج هایشمن


داستان های پندآموز

نظرات
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی