۲۰۸ مطلب با موضوع «سرگرمی» ثبت شده است

بهلول شبی در خانه‌اش مهمان داشت و در حال صحبت با مهمانش بود که قاصدی از راه رسید. قاصد پیام قاضی را به او آورده بود. قاضی می‌خواست بهلول آن شب شام مهمانش باشد. بهلول به قاصد گفت: از طرف من از قاضی عذر بخواه! من امشب مهمان دارم و نمی‌توانم بیایم.

لقمان حکیم پسر را گفت: امروز طعام مخور و روزه دار، و هرچه بر زبان راندی، بنویس. شبانگاه همه آنچه را که

یک روز یک سگ آمد پیش شیر و گفت: سلام.
شیر گفت: علیک سلام، چه می گویی؟
سگ گفت: می خواهم با تو کشتی بگیرم.
شیر گفت: عجب رویی داری!

ضرب المثل از دل برود هر آنکه از دیده برفت ضرب از المثل های معروفی است که در میان مردم رایج است.در این مطلب قصد داریم ابتدا به داستانی درمورد ضرب المثل و بعد بر مفهوم کلی آن بپردازیم.

 

طوری زندگی کن که 

دشمنانت از افتادنت هم بترسند!

کاری کن بدانند بعد از هر برخاستن

قدم هایت محکم تر از قبل می شود

دکتر علی شریعتی

یکی از پادشاهان به بیماری هولناکی که نام نبردن آن بیماری بهتر از نام بردنش است، گرفتار گردید. گروه حکیمان و پزشکان یونان به اتفاق رأی گفتند: چنین بیماری، دوا و درمانی ندارد مگر اینکه زهره (کیسه صفرا) یک انسان دارای چنین و چنان صفتی را بیاورند (و آن پادشاه بخورد تا درمان یابد)