شهریار: شب همه بی تو کار من شکوه به ماه کردن است
شب همه بی تو کار من شکوه به ماه کردن است
روز ستاره تا سحر تیره به آه کردن است
***
متن خبر که یک قلم بی تو سیاه شد جهان
حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردن است
***
همچنین بخوانید: بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
***
چون تو نه در مقابلی عکس تو پیش رو نهیم
این هم از آب و آینه خواهش ماه کردن است
***
نو گل نازنین من تا تو نگاه میکنی
لطف بهار عارفان در تو نگاه کردن است
***
لوح خدا نمایی و آیینهٔ تمامقد
بهتر از این چه تکیه بر منصب و جاه کردن است
***
همچنین بخوانید: رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد ...
***
ماه عبادت است و من با لب روزهدار از این
قول و غزل نوشتنم بیم گناه کردن است
***
لیک چراغ ذوق هم این همه کشته داشتن
چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه کردن است
***
من همه اشتباه خود جلوه دهم که آدمی
از دم مهد تا لحد در اشتباه کردن است
***
غفلت کائنات را جنبش سایهها همه
سجده به کاخ کبریا خواه نخواه کردن است
***
همچنین بخوانید: اشعار و ترانه های مریم دلشاد
***
از غم خود بپرس کو با دل ما چه میکند
این هم اگرچه شکوه شحنه به شاه کردن است
***
عهد تو سایه و صبا گو بشکن که راه من
رو به حریم کعبه لطف اله کردن است
***
گاه به گاه پرسشی کن که زکات زندگی
پرسش حال دوستان گاه به گاه کردن است
***
بوسهٔ تو به کام من کوهنورد تشنه را
کوزهٔ آب زندگی توشهٔ راه کردن است
***
خود برسان به شهریار ای که در این محیط غم
بی تو نفس کشیدنم عمر تباه کردن است
زکات زندگی - شهریار