۱۹۷ مطلب با موضوع «سرگرمی» ثبت شده است
طنز مردی که کچله جذابه

طنز مردی که کچله جذابه

حتما تاحالا آرایشگاه مردونه رفتید؟! بالاخره الان کچل شدید ولی قبلا که اینجوری نبودید؟ اونایی هم که کچل نیستن خیلی خوشحال نباشن. چون این شتریه که در خونه همه میخوابه. از قدیم گفتن به موت نناز که به آرایشگری بنده.

خلاقیت های جالب و خنده دار

خلاقیت های جالب و خنده دار

ماجرای جالب و پند آموز کیسه شن

ماجرای جالب و پند آموز کیسه شن

مردی با دوچرخه به خط مرزی میرسد.


او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد.


مامور مرزی میپرسد : « در کیسه ها چه داری؟». او میگوید «شن»

 

دختر فداکار

دختر فداکار

همسرم با صدای بلندی کفت : تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فروکنی؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟


روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم.

 چشم مادر

 چشم مادر

مادر من فقط یک چشم داشت . من از اون متنفر بودم . اون همیشه مایه خجالت من بود اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت.

ﮔﺎﻫﯽ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ...

ﮔﺎﻫﯽ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ...

زﯾﺮ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺩﻟﺖ ﺑﺸﯿﻦ ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﭘﭻﭘﭻ ﺣﺮﻓﺎﯼ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺭﻭ ﮔﻮﺵ ﺑﺪﻩ...

ﺑﺒﯿﻦ ﮐﯽ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻪ!

ﺩﻟﺖ ﺍﺯ ﮐﺪﻭﻡ ﻋﺸﻖ ﺑﯿﺮﺍﻫﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻪ!

ﺯﺑﻮﻧﺖ ﺍﺯ ﮐﺪﻭﻡ ﮐﻼﻡ ﺳﺮ ﺑﻪ ﻣﻬﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﻩ!

فهمیدم هرچه زیستم اشتباه بود!

فهمیدم هرچه زیستم اشتباه بود!

وقتی از آستانه ی پنجاه سالگیم گذشت.

فهمیدم هرچه زیستم اشتباه بود!

هر چه برایم ارزش بود کم ارزش شد.

حالا میفهمم چیزی بالاتر از سلامتی، چیزی بهتر از لحظه حال، با اهمیت‌تر از شادی نیست.

هیچوقت به یک زن دروغ نگو!

هیچوقت به یک زن دروغ نگو!

مردی با همسرش تماس گرفت و گفت:"عزیزم ازم خواستن که با رئیس و چنتا از دوستاش برای ماهیگیری به کانادا بریم"


فوتبال در بهشت

فوتبال در بهشت

دو پیرمرد ٩٠ ساله، به نامهاى بهمن و خسرو، دوستان بسیار قدیمى بودند.

هنگامى که بهمن در بستر مرگ بود، خسرو هر روز به دیدار او می رفت.

میخ و عصبانیت!

میخ و عصبانیت!

پدری ، پسر بداخلاقی داشت که زود عصبانی می شد. یک روز پدرش به او یک کیسه پر از میخ و یک چکش داد و گفت هر وقت عصبانی شدی، یک میخ به دیوار روبرو بکوب.