مجنون عشق را دگر امروز حالت است

چهارشنبه, ۵ دی ۱۳۹۷، ۰۶:۲۷ ب.ظ

مجنون عشق را دگر امروز حالت است

کاسلام دین لیلی و دیگر ضلالت است

.

فرهاد را از آن چه که شیرین ترش کند

این را شکیب نیست گر آن را ملالت است

.

عذرا که نانوشته بخواند حدیث عشق

داند که آب دیدهٔ وامق رسالت است

.

مطرب همین طریق غزل گو نگاه دار

کاین ره که برگرفت به جایی دلالت است

.

ای مدعی که می‌گذری بر کنار آب

ما را که غرقه‌ایم ندانی چه حالت است

.

زین در کجا رویم که ما را به خاک او

واو را به خون ما که بریزد حوالت است

.

گر سر قدم نمی‌کنمش پیش اهل دل

سر بر نمی‌کنم که مقام خجالت است

.

جز یاد دوست هر چه کنی عمر ضایع است

جز سر عشق هر چه بگویی بطالت است

.

ما را دگر معامله با هیچکس نماند

بیعی که بی حضور تو کردم اقالت است

.

از هر جفات بوی وفایی همی‌دهد

در هر تعنتیت هزار استمالت است

.

سعدی بشوی لوح دل از نقش غیر او

علمی که ره به حق ننماید جهالت است


تاب ناز

سلام
میبیمنم که جناب حافظ عین دختر مسر مدلی شدند😊
سلام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.