ما برفتیم، تو دانی و دل غمخور ما
ما برفتیم، تو دانی و دل غمخور ما
بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما
.
از نثار مژه چون زلف تو در زر گیرم
قاصدی کز تو سلامی برساند بر ما
.
به دعا آمدهام هم به دعا دست بر آر
که وفا با تو قرین باد و خدا یاور ما
.
فلک آواره به هر سو کندم میدانی؟
رشک میآیدش از صحبت جان پرور ما
.
گر همه خلق جهان بر من و تو حیف برند
بکشد از همه انصاف ستم داور ما
.
روز باشد که بیاید به سلامت بازم
ای خوش آن روز که آید به سلامی بر ما
.
به سرت گر همه آفاق به هم جمع شوند
نتوان برد هوای تو برون از سر ما
.
تا ز وصف رخ زیبای تو ما، دم زدهایم
ورق گل خجل است از ورق دفتر ما
.
هر که گوید که کجا رفت خدا را حافظ
گو به زاری سفری کرد و برفت از بر ما