ما برفتیم، تو دانی و دل غمخور ما
ما برفتیم، تو دانی و دل غمخور ما
بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما
...
از نثار مژه چون زلف تو در زر گیرم
قاصدی کز تو سلامی برساند بر ما
...
به دعا آمدهام هم به دعا دست بر آر
که وفا با تو قرین باد و خدا یاور ما
...
فلک آواره به هر سو کندم میدانی؟
رشک میآیدش از صحبت جان پرور ما
...
گر همه خلق جهان بر من و تو حیف برند
بکشد از همه انصاف ستم داور ما
...
روز باشد که بیاید به سلامت بازم
ای خوش آن روز که آید به سلامی بر ما
...
به سرت گر همه آفاق به هم جمع شوند
نتوان برد هوای تو برون از سر ما
...
تا ز وصف رخ زیبای تو ما، دم زدهایم
ورق گل خجل است از ورق دفتر ما
...
هر که گوید که کجا رفت خدا را حافظ
گو به زاری سفری کرد و برفت از بر ما
دخـترکــِ بی نام :))
۲۸ اسفند ۹۷، ۱۳:۲۹
چقد قشنگ ممنونیم:)
۱ نظر ثبت شده