ادبیات

دل من در هوای روی فرخ

دل من در هوای روی فرخ

بود آشفته همچون موی فرخ

.

بجز هندوی زلفش هیچ کس نیست

که برخوردار شد از روی فرخ

.

سیاهی نیکبخت است آن که دایم

بود همراز و هم زانوی فرخ

.

شود چون بید لرزان سرو آزاد

اگر بیند قد دلجوی فرخ

.

بده ساقی شراب ارغوانی

به یاد نرگس جادوی فرخ

.

دوتا شد قامتم همچون کمانی

ز غم پیوسته چون ابروی فرخ

.

نسیم مشک تاتاری خجل کرد

شمیم زلف عنبربوی فرخ

.

اگر میل دل هر کس به جایست

بود میل دل من سوی فرخ

.

غلام همت آنم که باشد

چو حافظ بنده و هندوی فرخ


گنجور

نظرات
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی