حکایت آموزنده پند دزد

چهارشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۷، ۰۷:۰۰ ب.ظ

 

گویند ابوحامد محمد غزالى آن چه را فرا مى گرفت در دفترها مى نوشت. وقتى (زمانی) با کاروانى در سفر بود و نوشته ها را یک جا بسته با خود برداشت … در راه گرفتار راهزنان شدند.

 

غزالى رو به آنان کرد و به التماس گفت:این بسته را از من نگیرید، دیگر هر چه دارم از آن شما.دزدان را طمع زیادت شد، آن را گشودند و جز دفترهاى نوشته چیزى نیافتند.دزدى پرسید که این ها چیست؟

 

چون غزالى وى را به آن ها آگاهى داد، دزد راهزن گفت:علمى را که دزد ببرد، به چه کار آید!این سخن دزد، در غزالى اثرى عمیق گذاشت و گفت:پندى به از این از کسى نشنیدم و دیگر در پى آن شد که علم را در دفتر جان بنگارد.


تالاب

مطالب پیشنهادی


  1. .داستان جالب تنها غازها نیستند
  2. نیکی و بدی در تابلو شام آخر لئوناردو داوینچی


🌸 با هم به کودکان سرطانی کمک کنیم 🌸

با کمک‌های کوچک خود، امید بزرگی در دل کودکان سرطانی بکاریم.

نظر شما برای ما ارزشمند است

💬 خوشحال می‌شویم دیدگاه ارزشمند شما را در بخش نظرات بخوانیم. تجربه‌های شما می‌تواند راهنمای دیگران باشد.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی