از آن کز تو ترسد بترس ای حکیم

سه شنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۷، ۰۷:۰۱ ب.ظ

هرمز را گفتند وزیران پدر را چه خطا دیدی که بند فرمودی گفت خطایی معلوم نکردم و لیکن دیدم که مهابت من در دل ایشان بی کرانست و بر عهد من اعتماد کلی ندارند ترسیدم از بیم گزند خویش آهنگ هلاک من کنند پس قول حکما را کار بستم که گفته‌اند

.

از آن کز تو ترسد بترس ای حکیم

وگر با چنو صد بر آیی به جنگ

.

از آن مار بر پای راعی زند

که ترسد سرش را بکوید به سنگ

.

نبینی که چون گربه عاجزشود

بر آرد به چنگال چشم پلنگ

سعدی

🌸 با هم به کودکان سرطانی کمک کنیم 🌸

با کمک‌های کوچک خود، امید بزرگی در دل کودکان سرطانی بکاریم.

نظر شما برای ما ارزشمند است

💬 خوشحال می‌شویم دیدگاه ارزشمند شما را در بخش نظرات بخوانیم. تجربه‌های شما می‌تواند راهنمای دیگران باشد.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی